دیجیتال مارکتینگ شیرین ترین، جذاب ترین، عجیب ترین و البته پیچیده ترین کار دنیاست. هم دیجیتال است، هم مارکتینگ است اما نه فقط دیجیتال است و نه فقط مارکتینگ. اما پس بالاخره دیجیتال مارکتینگ چیست؟
کافیست یک جستجو در گوگل بکنید تا تعاریف مختلفی از بازاریابی دیجیتال در مقابل چشمانتان ظاهر شود. در این مقاله قرار نیست حرف تکراری بزنیم پس بیایید همه آن تعاریفی که قبلاً شنیده یا خوانده بودیم را برای چند دقیقه کنار گذاشته و از زاویه جدیدی به این مقوله نگاه کنیم.
دیجیتال مارکتینگ یعنی هم دیجیتال و هم مارکتینگ
نیاز به توضیح ندارد! هم دیجیتال است و هم مارکتینگ به همین سادگی.
به همین سادگی؟ بگذارید دقیق تر نگاه کنیم.
دیجیتالم کجا بود؟
واژه دیجیتال که در فارسی معادل رقمی برای آن در نظر گرفته شده در مقابل واژه آنالوگ بکار می رود. منظور از دیجیتال، ابزار، تجهیزات و امکاناتی است که با ارقام سر و کار دارند. در واقع این ابزار فقط دو چیز میفهمند: صفر و یک
در گذشته، دیجیتال به کامپیوتر خلاصه می شد. کم کم دوربین ها، تلفن ها، تلویزیون ها، خودروها وخیلی چیزهای دیگر به جرگه دیجیتال پیوستند تا جایی که امروز تقریباً همه تجهیزات شناخته شده دنیا یک نسخه دیجیتال هم دارند.
اگر شما با علوم الکترونیک یا کامپیوتر آشنا باشید به خوبی میدانید که علم دیجیتال یک علم منطقی است. ماشین چیزی بجز منطق نمیفهمد. همه چیز یا یک است یا صفر. یا سیاه است یا سفید. تمام شد رفت!
پس علم دیجیتال یک علم منطقی است که زیر مجموعه علوم پایه و علوم مهندسی واقع میشود. دیجیتال با نیمکره چپ مغز شما کار دارد. همه چیز باید قابل اندازه گیری و قابل پایش باشد. خلاصه اینکه دیجیتال با کسی شوخی ندارد!
مارکتینگ: بازاریابی، بازارسازی، بازاربازی!
در فارسی مارکتینگ به بازاریابی ترجمه شده است. البته در عرف فارسی، بازاریابی بیشتر به ویزیتوری اطلاق میشود که جزء کوچکی از دنیای مارکتینگ است.
مارکتینگ همه فعالیت هایی است که از قبل از شروع یک کسب و کار و هنگام شناخت اولیه بازار شروع شده و تا خدمات پس از فروش و جذب وفاداری مشتری ادامه خواهد داشت. مارکتینگ یک روح است که در همه بخش ها و عملیات یک کسب و کار جریان دارد. حال اگر ما متوجه آن نیستیم آن بحث دیگری است!
بازاریابی یا مارکتینگ از زیرمجموعه علوم انسانی است. برعکس علوم پایه و علوم مهندسی، علوم انسانی با روح و روان انسان ها سر و کار دارد. البته قواعد و اصولی وجود دارد، اما هیچ چیز در اینجا حتمی نیست. مارکتینگ هم همینطور است. ما برای موفقیت در مارکتینگ، فرمول مشخصی نداریم. صفر و یک نیست. سیاه محض و سفید محض معنایی ندارد. طیف است. خاکستری است. تا وقتی که با نیم کره راست مغز به مارکتینگ نپردازیم، نه بازاری خواهیم یافت نه بازاری خواهیم ساخت!
دیجیتال مارکتینگ، تلفیقی از روح و جسم است!
از توضیحات بالا متوجه شدیم که دیجیتال مارکتینگ تلفیقی از دیجیتال و مارکتینگ است. دیجیتال مارکتینگ یعنی مارکتینگ با کمک ابزار دیجیتال. پس دیجیتال مارکتینگ هم منطقی است و هم احساسی. هم نیم کره چپ را به کار میگیرد هم نیم کره راست را. هم روح است هم جسم.
همین خصوصیات است که بازاریابی دیجیتال را به شیرین ترین، جذاب ترین و عجیب ترین و البته دشوار ترین کار دنیا تبدیل میکند. برای اینکه یک دیجیتال مارکتر موفق باشیم هم باید مارکتینگ را بدانیم هم از دیجیتال سر در بیاوریم. باید هم منطق داشته باشیم و هم اهل احساس باشیم. خلاصه اینکه برای اینکه یک دیجیتال مارکتر شویم باید خیلی خاص باشیم!
برای دیجیتال مارکتینگ از کجا شروع کنیم؟
اگر شما قبلا در حوزه بازاریابی فعالیت داشته اید و با علوم انسانی آشنایی دارید باید از دیجیتال شروع کنید. ابزار دیجیتال را بشناسید و به کامپیوتر و موبایل مسلط شوید.
اگر متخصص کامپیوتر و اینترنت هستید و به دیجیتال مارکتینگ علاقمند شده اید باید از اصول بازاریابی شروع کنید. چهار پی اصلی مارکتینگ را بخوانید. با پرسونا و سفر مشتری آشنا شوید و خلاصه به یادگیری علوم انسانی بپردازید.
فراموش نکنید صرف کار کردن با کنسول جستجوی گوگل و آنالیتیکس، یا فعالیت در شبکه های اجتماعی و استفاده از تبلیغات آنلاین، شما را دیجیتال مارکتر نمی کند. روح دیجیتال مارکتینگ، همان علم بازاریابی است. و همیشه به خاطر داشته باشید، جسم بدون روح مرده ای بیش نیست و روح بدون جسم هم ظهوری ندارد!